این نوشته درآمدی است بر "تاریخ مفهومها" که کار آن معناشناسی تاریخی مفهومهای سیاسی-اجتماعی است. تمرکز "تاریخ مفهومها" بر روی مفهومهای بنیادی است. آنها نه مفهومهاییاند که به سادگی چیزهایی و جریانهایی را در جهان ثبت کنند، بلکه خود ایجادگر چیزها و ساختارهایند، بهراهاندازندهی جریانهایند. آنها جهانسازند.
در نوشتهی زیر از متن فرهنگ ایرانی حرکت میکنیم تا به درک "تاریخ مفهومها" نزدیک شویم، پس از آن اندکی بر روی تاریخچهی نظریهی "تاریخ مفهومها"، که زادگاه آن جهان آلمانی زبان است، مکث میکنیم و طرح سادهای از روششناسی آن به دست میدهیم. سپس دوباره به ایران بازمیگردیم و درمینگریم که از "تاریخ مفهومها" چه بهرهای میتوانیم بگیریم. در پایان پیشنهادی دربارهی نوشتن تاریخ مفهومها در ایران طرح میشود.
سهیل محسن افنان، در بررسی کمنظیرش در بارهی تاریخ مفهومهای فلسفی در عربی و فارسی، این جمله را ازآلفرد نورث وایتهد[1] نقل میکند: «فلسفه، زبان را دوباره طراحی میکند، به همان ترتیب که در یک علم طبیعی ابزار[های] از قبل موجود، دوباره طراحی میشوند.»[2] اما نظر خود افنان این است که در دورهی شکلگیری فرهنگ عقلانی اسلامی، طراحی دوبارهی زبان را نه فیلسوفان، بلکه مترجمان انجام دادند. خودِ فیلسوفان با زبانی روبرو شدند که تا حدی از پیش طراحی شده بود. آنان تنها اینجا و آنجا در آن دست بردند و مفهومهای تازهای را پیش گذاشتند. برداشت کلی افنان این است که فیلسوفان − که سلسلهیشان به سهرودی ختم میشود − زبان وضعشده توسط مترجمان را خوش نمیداشتند، اما چارهای هم نمیدیدند جز استفاده از آن زبان. خودشان یونانی و سریانی نمیدانستند و میبایست به آنچه موجود بود، بسازند.
مترجمان، که کارشان را در زمان بنیامیه با ترجمهی متنهای دارای فایدهی بیمیانجی عملی بویژه در حوزهی کیمیاگری و پزشکی آغاز کردند و در زمان عباسیان مجموعهای از متنهای فلسفی را به عربی برگرداندند، بنای عقلانیت آموزشی را در خطهی فرهنگی اسلام پی ریختند. بدون کار آنان، در این خطه نه فلسفه پا میگرفت و به احتمال بسیار نه پزشکی، نجوم، ریاضیات و دانشهای دیگر. برخی واژههایی که آنان برای برگرداندنِ فکر یونانی به کار گرفتند، تبار دینی داشتند. آن واژهها با ن?
نظرات